کتاب چاپی
دشمن غدار اسلام و انقلاب از هیچ روشی برای ضربه زدن و بروز حداعلای دشمنی خود فروگذار نمیکند. تا جایی که حتی از دایره بشری و ظاهری بالاتر رفته و با شیطنت، با تحریک و آزار دادن طایفه جنیان، قصد بر هم زدن نظم و امنیت دنیا نموده است
پیرمرد شروع به حرف زدن کرد.
«کاری که دشمن علیه شما و این کشور داره انجام میده خیلی پیچیدهتر از اونیه که فکرش رو بکنین. خودت ماشاءاللّه زبده هستی و زیره به کرمان نمیبرم. اما این موضوع، یعنی استفاده از طایفۀ جنهای کافر علیه کشور و صنایع دفاع، از گستردهترین نقشههاشونه.
تعداد زیادی از طایفۀ جن نمیتونستن اجیر کنن، چون بالاخره در طایفۀ جن هم مؤمنان جنی بیکار نیستن و برای کشوری که متعلق به امام عصر ارواحنا فداه است زحمت میکشن. مؤمنان جنی تا حالا خیلی از توطئههای جنهای کافر رو دفع کردهان اما دربارۀ این پرونده چندان اطلاعی نداشتن. بهخاطر همین، فهمیدیم که جنیان کافر این موضوع رو خیلی آروم و بیسروصدا و شاید فقط با تعداد معدودی از کافرترین و کارکشتهترین اعضاشون پیش میبرن و در حال طراحی و عملیات برای آمریکا و اسرائیل هستن.
تا اینکه خداوند تفضل کرد و یکی از بهترین و کارکشتهترین مؤمنان جنی که سالها در این امور فعال و از شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلامه و اتفاقاً تقریباً جوانه و در عهد غیبت صغری به دنیا اومده از طرف بزرگ جنیان به این مأموریت انتخاب شد. اسمش، البته اسم مستعار اون بزرگوار، ابوالفتوحه. مأمور شد با روابطی که در طایفۀ کافر داره، این موضوع رو چراغخاموش پیگیری کنه.»
...
پیرمرد ادامه داد: «ابوالفتوح به جوابهای قابل تأملی رسیده اما به سفارش بزرگ طایفۀ جن، چون احتمال استراق سمع جنیان کافر هست، فقط باید به گوش شما برسه. بهخاطر همین... جناب ابوالفتوح الان اینجا هستند... سمت راست شما... ایستادهاند...»
محمد نزدیک بود سکته کند. زمان و ثانیهها و حتی نبض و تپش قلبش در یک لحظه ایستاد. بهسختی و بهآرامی میخواست سرش را برگرداند که پیرمرد فوراً گفت: «سرت رو برنگردون! شما تحمل ندارین! فقط به من نگاه کنین!»
وای فوق العاده بود حتما کتاب بخرید بخونید چ ناگفته هایی در این کتاب اومده که ما روح مون هم خبر نداره
«فَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» خُدا بخواهد غیرممکن هم ممکن میشود...